|
|
باورش سخت است ؛ باور قاتل صدا کردن پسری که کمتر از دو سال قبل چطور با اقتدار توانست پشت همه حریفان را به تشک بچسباند و نفر اول یکی از اوزان سخت کشتی در بازی های آسیایی گوانگجو شود. یکی از همان مدال هایی که رئیس وقت سازمان ورزش و رئیس کمیته ملی المپیک بر سر انداختنش بر گردن جوان قهرمان ، تا حد درگیری فیزیکی پیش رفتند. همان دعوای معروف حضرات بر سر اینکه چه کسی مدال قهرمان عزیز را به گردنش بیاندازد، یکی از معروف ترین جدال هایش پس از قهرمانی جوانی بود که امروز به اتهام قتل ، محاکمه می شود آن هم به اتهام قتل عمد.
چند ماه بعد از آن قهرمانی اما چه اتفاقی افتاد؟ چه کسی سراغی گرفت از جوانی که در اردوی تیم ملی ، نمونه دوپینگ اش مثبت اعلام شد ؟ چه کسی تا روز اعلام خبر این جنایت از متهم خبری گرفته بود که اصلا یکسال اخیر را چه کرده؟ چگونه شد که قهرمان صاحب شانس المپیک مان حالا باید تمام رویایش این باشد تا شاید خانواده ای داغدیده از خون عزیزشان بگذرند و شاید حلقه دار را از گردنش دور کنند؟
چه حسی دارند امروز ، آنها که بر سر تصاحب افتخار آویختن مدال طلایش اگر می شد به روی هم آتش می گشودند؟ شاید ، شاید حس شان این باشد که چطور چنین کسی را با کاروان مان برده بودیم! چطور به او نزدیک شدیم و...
و هیچ نمی گویند از غفلتی که حاصلش می شود این رخداد ، می شود قصه شوم اکبریان یا کدخدایی و خداداد.
می شود تراژدی تلخ سوختن علی حسینی ها و آنچه شاید می تواند در انتظار طالب نعمت پور یا دو قهرمان تیر و کمانی باشد به ناحق از المپیک باز شان داشتید.
چه کرده ایم ما؟ چه می کاریم در ورزش مان و چه قرار است درو کنیم؟ همه با افتخار از پی آنیم تا اولین نفر ، خبر این واقعه تلخ را پوشش دهیم و از این بنویسیم که ورزشکاری در رشته پهلوانی دستش به خون بی گناهی آغشته شده . نه اینکه قصد بر مظلوم نمایی باشد که هر کار تاوانی دارد و این قهرمان سابق باید در پیشگاه دستگاه قضا ، به انتظار اجرای عدالت بنشیند .
او متهم است اما مهم تر نه این قهرمان سوخته که سرمایه هایی هستند که جرقه ای می خواهند تا شعله ور شوند و فقط افسوس شان برای مان بماند. تا یکی شوند مثل اینکه امروز به جای جدال بر سر طلای المپیک باید با کابوس اعدام سر شاخ شود.
آقایان مسئول رفتارهای امروز شماست که حوادث فردا را می سازد. ورزش که قرار بود مرهمی باشد بر دل مردم به تنگ آمده از گرانی ها ، دعواهای سیاسی و مشکلات اجتماعی حالا چه حسی به آنها می دهد؟ روزگار زار فوتبالش ، استرس حذفش از المپیک بر سر دعواهای بر سر صندلی شمایان و حالا سرخوردگی ناشی از باور اینکه قهرمانان شان غیر از شکست های متوالی در میادین حساس باید در قامت مجرم هم محاکمه شوند.
شما دوستان مسئول ؛ آیا یکی از مسئولیت های تان نیست که به فکر حفظ سرمایه های جوان کشور باشید؟ نه البته تا وقتی که می توانید به فکر حذف کرسی های رقیب باشید و با نوشتن توصیه نامه برای جذب فرزندان معزز جمعی از مقامات مسئول در تیم های متمول فوتبال ، به بقای دوران مدیریت تان امیدوار تر باشید ، اصلا شما را چه باک که جویای حال چند بچه شهرستانی از روستاهایی محروم!
اما این حادثه تلخ و هزاران اتفاق تلخ مشابه ، برگی ست در کارنامه های تان در قبال مردم ورزشدوست که تا ابد به یادگار می ماند. اگرچه شما را این روزها ، هیچ مشغله ای شیرین تر از آوردگاه لندن نیست. جایی که شاید چند جوانی از همان شهرستان های دوردست باشند که بتوانند کاری کنند تا دستان مبارک تان ، مفتخرشان کند به گردن آویز طلا!
نظرات شما عزیزان:
|
نویسنده: مهدی آئین پرست
׀ تاریخ: جمعه 16 تير 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory->
׀
|
|
|
|